گاه نوشته های از سر شکم سیری

جوان خام
۰۳تیر

کار ها و تجربه های شغلی قبلی ام را در این دو مطلب

همه مشاغل من - 1

همه مشاغل من - 2

نوشته ام.

و حالا ادامه داستان:

یک سازمان دانشگاهی: این یکی را نمیدانم چطور باید توصیف کنم. من در این جا به خدمت سربازی مشغول شدم و زمان خود را می گذارنم. سربازی لحظاتی است که گذر زمان برایت یک دست آورد محسوب می شود و اصلا از گذر زمان حسرت نخواهی خورد. اصلا خودم هم نمیدانم چه کردم. من برای گذراندن خدمت مجبور شدم امریه بگیرم و در این سازمان خدمت کنم. وقتی همسرم از من می پرسد در انجا چه کار می کنی می گویم هیچ!

در اینجا مهم نیست چه کار می‌کنی، مهم این است که رأس ساعت، در محل کار خود حضور داشته باشی. حتی خیلی وقت ها راس ساعت هم مهم نیست. الان تقریبا همه 9 به بعد وارد سازمان می شوند. من بعضی وقتها اول صبح ها در یک بخش که حدودا 20 نفر باید باشند 8:30 صبح تنها هستم. البته نه اینکه من خیلی علیه السلام باشم من هم هر وقت که بتوانم می پیچانم. چون پیچاندن از اصول این سازمان است. به طور کلی من معتقدم اصلاحات باید از راس شروع شود. از راس کشور و از راس سازمان. رئیسی که دغدغه سازمانش را نداشته باشد کارمندش می پیچاند چون همه فقط به منافع شخصی فکر خواهیم کرد. باطن مسئولین ظاهر مردم است.

در اینجا مهم نیست که چقدر کار بلدی.

در اینجا مهم نیست کارها را به سرانجام می‌رسانی یا نه، مهم این است که نشان دهی خیلی کار می‌کنی. نشان ندادی هم خیلی مهم نیست.

در اینجا مهم نیست خروجی کار تو به درد سازمان می‌خورد یا نه، سفره‌ای پهن است و تو هم مثل سایرین بر سر این سفره نشسته‌ای و می‌روی و می‌آیی و روزگار می‌گذرانی و حقوقی می‌گیری و تو که سرباز هم هستی و حقوق انچنانی هم نمیگیری!

در اینجا ولی یک چیز مهم است آن هم این که به این چیزهای بی‌اهمیت بالا اعتراض نکنی و مثل بچه‌ی آدم سرت به کار خودت باشد.

اگر روزی قدرت و اختیار مربوطه را پیدا می کردم حتما این سازمان مفتخوار را با خاک یکسان می کردم.

کار در این جا برای من هیچ تجربه ی مفیدی نداشت. فقط گذران زمان برای پایان خدمت. و زمان آزاد و فراغت برای فکر کردن و نوشتن. کتاب می خوانم، می نویسم، برای آینده برنامه ریزی می کنم.

من در این برهه زمانی از فرط آزاد بودن دو کار به قول امروزی ها استارت آپ شروع کردم که هر دویش خوشبختانه با شکست مواجه شد و من تقریبا ازخیر مستقل شدن و رئیس خود شدن گذشتم و لااقل تا 4-5 سال آینده به آن فکر هم نخواهم کرد و فقط به یادگیری و کار کردن و کتاب خواندن مشغول خواهم بود.

در مطلب بعدی در مورد اینکه چطور یک استارتاپ ناموفق داشته باشیم صحبت خواهم کرد.

و امیدوارم بعد ها در یک مطلب جداگانه در مورد ویرانی این سازمان مفصل تر بنویسم.

***

مطالب مرتبط

ابن مشغله - نادر ابراهیمی

۹۷/۰۴/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای میم

همه مشاغل من

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی