گاه نوشته های از سر شکم سیری

جوان خام
۰۸خرداد

دلم از نامهربونی ها گرفته . از کم تحملی ها . از تنگ نظری ها . از کوته فکری ها. از سطحی نگری ها . از حماقت ها کلا همه ی بدی هایی که بقیه دارن و ما اصلن نداریم .

من هر چی تلاش کردم اون دینامیک بودن و حس مبارز بودن رو تو این دو خط نشون بدم نتونستم اینه که جدا نوشتم .

حس و حال جدیدی رو دارم تجربه میکنم . خوبه . ولی منقطع .

***

دیروز صدای اون انفجار وحشتناک کلی ما ... . گفتیم یا بچه های خودمون دارن سلاح های صلح امیز هسته ای رو ازمایش میکنن . یا اینکه بچه های اونور دارن تجهیزات صلح امیز مارو با موشک های نسبتا غیر صلح امیزشون میزنن . خلاصه کلی نگران شدیم . به خودم اومدم دیدم واقعا قدر امنیت رو باید دونست . حس ناامنی ادم رو دیوونه میکنه . این که هر روز و هر لحظه منتظر باشی یه بنبی رو سرت خالی بشه . خدا اون بندگون خدا رو بیامرزه و به خانوادشون صبر بده .

۹۷/۰۳/۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی