گاه نوشته های از سر شکم سیری

جوان خام
۰۴تیر

طراحی نظام انگیزش

مقدمه این مطلب را در تجربه یک کلاس تربیتی -1 می توانید بخوانید. من با توجه به این که از شلنگ نمی توانستم استفاده کنم و نمره ای هم دستم نبود که با آن بچه مردم را تهدید کنم یا با مشت دماغش را خورد کنم باید راه حل های دیگری برای درگیر کردن آنها با موضوع کلاس پیدا می کردم.

برای اینکه بچه ها کاملا درگیر موضوع بشوند قرار بر این شد که بچه ها به داستان یا محتوای مورد نظر گوش کنند و در انتها هر یک از بچه ها پشت برگه امتیازشان یک عنوان برای این داستان انتخاب کنند، و بعد عنوان را روی تخته می نویسم و در مورد آن رای گیری می کنیم، کسی که بیشترین رای را بیاورد امتیاز بیشتری خواهد داشت. این باعث شد که بچه ها خیلی جذب شوند و با دقت گوش کنند و به شکلی عمیق تری به موضوع و هدف آن فکر کنند و البته لازم بود که خلاقیت هم به خرج بدهند تا عنوان جالبتری انتخاب کنند.

طبیعتا این ایده مانند هر ایده ای ضعف هایی داشت.بعد از چند جلسه بچه ها با مقوله تقلب در رای گیری و لابی گری آشنا شدند. البته این به نظر من بد نیست، وقتی متوجه آسیب های این کار بشوند. میانگین رای ها به 10-12 رای رسیده بود و سیستم رای گیری کارکرد خود را از دست داده بود. در این جا من تصمیم گرفتم رای گیری را یک مرحله پیشرفته تر کنم. قرار شد کسی که در موردش قرار است رای گیری شود چشمهایش را ببندد تا نداند چه کسانی به او رای داده، و همه براساس این که عنوان داستان ها زیبا و خلاقانه و مناسب است رای بدهند. با این اتفاق میانگین رای ها به 4-5 رای رسید.

در رابطه با بحث لابی، مثلا یک بار یکی از بچه ها خیلی تلاش کرده بود در کلاس مثبت تر باشد و بهتر باشد ولی خیلی نتوانسته بود در جذب رای تاثیر بگذارد و گریه می کرد. همین بهانه ای شد که در مورد رعایت حق و انصاف و عدالت صحبتی بکنیم و ببینیم که وقتی رای گیری و یا قضاوت عادلانه و منصفانه نداشته باشند ممکن است چه ضربات و صدماتی داشته باشد. البته مشکل اصلی با من مربی یا قانونگذار است من مربی یا قانونگذار و یا حاکم (به نظر من) نباید روی انصاف و عدالت و حق پذیری مردم حساب باز کنم من باید سازوکار و سیستمی طراحی کنم که تا جای ممکن مستقل از انصاف و عدالت مردم عمل کند.

من معمولا هر جلسه به همه بچه ها بر اساس عملکردشان در کلاس امتیاز می دادم. برگه امتیاز هم از جایی به بعد کار کرد خود را از دست داد چون همه امتیاز می گرفتند و خیلی شاید متوجه کم و زیادی امتیازشان نسبت به سایرین نمی شدند. در نتیجه در این مورد هم آرام ارام تغییراتی به وجود آوردم.

جلساتی بعدی قرار شد در پایان کلاس یک رای گیری کلی در مورد عملکرد بچه ها در آن جلسه داشته باشیم و به نفر اول جایزه بدهم و به بقیه هم امتیاز بدهم. این روش هم 1-2 جلسه جواب داد. یک سری از بچه ها مشخص بود که اقبال بیشتری داشتند و همیشه مستقل از عملکردشان رای بالاتری می آوردند که این مطلوب من نبود، می خواستم همه بچه ها برای بهتر شدن و البته جایزه گرفتن تلاش کنند. ولی بچه ها امیدی به اول شدن نداشتند.

در یکی از دوره های influence TTC که نگاه می کردم متوجه ضعف کارم شدم. آن هم قسمت طراحی نظام انگیزش  ماجرا بود. وقتی  شانس موفقیت و جایزه گرفتن مثلا کم تر از 30 درصد باشد ناخودآگاه بچه های متوسط و ضعیف عقب می کشند و هیچ تلاشی نمی کنند. اما اگر شانس موفقیت به 50 درصد برسد یعنی نصف بچه های کلاس پاداش بگیرند، حتی بچه های ضعیف هم احتمال می دهند یکی از آن دو نفر باشد.

کاری که کردم این بود که به نفر اول جایزه بدهم و به 5-6 نفر بعدی امتیاز بدهم. من با اجرای این تغییرات، رشد محسوسی در بچه ها احساس می کنم و واقعا خوشحال می شوم.

در جلسات بعدی برای اینکه همه این احتمال موفقیت را برای خودشان بیشتر بدانند، نفری که جلسه قبل اول شده و جایزه گرفته تا انتهای دوره جایزه نمی گیرد و برای اینکه نظام انگیزشی نفر اول به هم نریزد جلسات بعدی می تواند امتیاز بگیرد و در انتهای فصل براساس مجموع امتیازها جایزه بگیرد. همچنین یک حرکت دیگر برای عدالت و انصاف بیشتر این بود که کسی که یک جلسه بیشترین امتیاز را می گیرد (مانند رییس یک جمهور که یک دوره در انتخابات نمی تواند شرکت کند) جلسه بعدی به عنوان داور انتخاب می شود (مجمع تشخیص مصلحت کلاس) و حق رای دو برابری دارد. یعنی می تواند به نفرات به تشخیص خود دو رای یا یک رای دهد.

همچنین در این کلاس هر جلسه یک نفر دبیر جلسه می شود و خلاصه ای از اتفاقات کلاس را می نویسد.

یکی از جنبه های دیگر این قضیه سیستم سازی است. من فکر می کنم دوره فرهنگ سازی گذشته است، باید سیستم سازی کرد. باید سیستم ها و ساز و کارهایی طراحی کرد که در آن آدم ها برای بهتر شدن ناخوداگاه مسیر درست تری را انتخاب کنند. البته قطعا سیستم سازی مورد نظر من ضعف هایی دارد، و آن هم اخلاص و نیت در عمل است. ولی به نظرم این در سطح بعدی قرار دارد.

من سعی کردم در این کلاس سیستمی طراحی کنم که بچه ها به خودشان و بقیه نظارت کنند و برای بهتر شدن، با انتخاب و تصمیم خودشان، خودشان را اصلاح کنند. که البته نتیجه در این موارد خیلی پایین تر از سطح انتظار من بوده است.

ادامه در قسمت بعدی.

پست های مرتبط:

تجربه های شغلی من

 

۹۷/۰۴/۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی