نقد و بررسی کتاب " در جستجوی شانگری لا ،مهدی فاضل بیگی
در مقدمه کتاب آمده است: «شانگری لا در حقیقت اوتوپیا یا آرمانشهری است که به عنوان بهشتی زمینی هم شناخته می شود، شهری در حوالی کوه های تبت و هیمالیا که از جهان بیرون پنهان است و در آن خوشحالی ابدی ست». براساس مطالعه شواهد تاریخی و مدارک موجود، پنج مکان که بیشترین احتمال یافتن آرمانشهر در آن هاست عبارتند از: دره هونزا در پاکستان، دره اسپیتی در هند، دره سرینگر در کشمیر هند، دره تسوم در نپال و دره مداگ در چین. اما نویسنده این کتاب به دنبال سرزمین شانگری لا به دره کشمیر و سرینگر، دره اسپیتی و نپال می رود.
شانگری لا به معنی آرمان شهر و مدینه فاضله است و نویسنده در جستجوی این آرمان شهر به هند و کشمیر و نپال و تبت سفر می کند.
.
همزمانی این سفرنامه با سفرنامه های حاج منصور ضابطیان باعث شده ناخواسته با هم مقایسه بشوند. حالا کدام به سفرنامه نزدیک تر است نمی دانم. ادبیات ساده و روان و وبلاگی ظابطیان کتابهایش را خواندنی تر می کند. ادبیات این کتاب تا حدودی خشک و جدی است.
من و نویسنده از یک چیز به شدت رنج می بریم: هر دو از نظر حس شوخ طبعی فلجیم. 2-3 موردی که نویسنده تلاش کرده بود بی مزه از آب در امده بود. خنک.
محوریت کتاب و نویسنده بیشتر طبیعت گردی است و بیشتر از طبیعت و کوه و جنگل و درخت صحبت می کند تا برخوردها و فرهنگ و خرده فرهنگ ها. خیلی با اهالی بومی ارتباط نمی گیرد.
بخش های کوچکی که به فرهنگ ها و آداب و رسوم بومی های مناطق اشاره دارد به نظر می آید بیشتر مطالب ویکیپدیایی است تا تجربه و دریافت نویسنده. مثلا در مورد چند شوهری بعضی نپالیها 1-2 صفحه ای نوشته شده که مشخص است تحقیق است و نویسنده خودش این کیس های چند شوهری را ندیده است.
مثلا وقتی زن، شوهر دوم می گیرد ، شوهر اول ناراحت می شود که هوو سرش آورده اند یا نه ؟ شوهر اول غلامی شوهر دوم را می کند و نو که آمد به بازار کهنه می شود دل آزار یا نه ؟ :دی
یا غیرت و ناموس پرستی اینها دارند یا از بیخ ..؟ یا بچه ها به همه شوهرهای مامانشان بابا می گویند؟ دچار بحران هویت نمی شوند؟
نویسنده از تکنیک تفنگ سرپر (و اما تفنگ سرپر ...) چندین بار استفاده کرد که آدم را به شک می اندازد که مطلب کم آورده و باید به تعداد صفحات مشخصی برسد کتاب.
مثلا یک نمونه: در کاتماندو پرنده "هما" می بیند و حدود 1.5 صفحه کامل در مورد هما و تغذیه و زیستگاهش و این که در خطر انقراض است و یک واکسنی است که برای دام ها استفاده می شود و وقتی هما این حیوانات واکسینه شده را می خورد دچار انقراض می شود صحبت میکند!
...
ولی روحیه نویسنده را دوست دارم سر نترسی دارد و همه جا پیاده می رود و فرض کن از یک روستا به یک روستای 2-3 ساعتی راه است و در یک کشور غریب در یک روستای غریبه تر پیاده بزنی به جاده های خاکی روستایی.
---
** در کل به کسانی که به سفر و سفرنامه و هند و نپال و تبت و هیمالیا علاقه دارند توصیه می کنم. ارزش یک بار خواندن را دارد. **