گاه نوشته های از سر شکم سیری

جوان خام
۰۸خرداد

برداشت شخصی خودم :

یک مهندس معمولا نمیتواند به تنهایی کار کند . مهندس باید در یک سامانه کار کند .اصولا یک مهندس باید بتواند در چرخه ی اقتصادی و چرخه تولید نقشی داشته باشد . ایده های کارافرینی در اینجا ممکن است خیلی عامل محرک یا عامل انفعال باشد .

یک فارغ التحصیل رشته ی مهندسی در ابتدای کار هیچ تجربه ی صنعتی ندارد و هیچ شناختی از صنعت کشور و نیاز های کشور ندارد و در نتیجه ورود او و به حوزه های مدیریتی و یا تاسیس شرکت کار پر ریسکی است و احتمالا با شکست مواجه میشود . با توجه به بررسی هایی که شده فکر میکنم بهتر است ابتدا تجربه ی کار در صنایع مختلف را برای حد اقل 5 سال داشته باشد . تا با نیاز صنعت نحوه ی ارتباط با صنایع و تولید و روش های کسب و کار اشنایی داشته باشد . اگر مهندسی بخواهد کسب و کار خودش را داشته باشد . باید این ایده را از مدت ها قبل در ذهن بپروراند و با این نگاه کار کند تحصیل کند و مطالعه کند . مساله ای که در این میان باعث افت و خیز هایی میشود ارتباط خیلی ضعیف صنعت و دانشگاه و سردرگمی یک دانش اموخته ی مهندسی است که در تمام این مدت روی نمره و درس و کارهای اکادمیک داشته و با صنعت بیگانه است . در نتیجه خیلی بهتر است که در مراکز مختلف صنعتی تجربه کسب کند و با این نگاه که در اینده خود هم وارد این چرخه ی اقتصادی و تولیدی شود حرکت کند فرصت ها را شناسایی کند با ریسک ها و موانع کار اشنا باشد .

بعد از شناسایی فرصت ها و شناخت نیاز صنعت میتوان زمینه را برای کارفرینی اماده کرد . فکر کنم اشنایی با علم مدیریت و روش های نوین مدیریت و روش های کسب و کار بسیار تعیین کننده باشد . در نتیجه خیلی بهتر است که تجربه در زمینه ی مدیریت هم باشد . مساله خرد یا کلان بودن این مدیریت نیس . مساله روش مدیریت به خصوص برای پیشرفت و مدیریت بحران است . در نتیجه گذراندن یک دوره مدیریت خیلی ضروری به نظر میرسد .

در کنار این ها باید روحیه ریسک پذیری و پشتکار کنار ان باشد .

هسته ی اصلی شرکت میتواند چند نفر باشد.که میتواند از همکلاسی و یا کسانی که در پروژه های مختلف با انها اشنا شده ایم باشند . کارهای اولیه برای ثبت شرکت هم با قوانین موجود کار طاقت فرسایی خواهد بود . سرمایه لازم برای شروع شرکت بسته به نوع ان فرق میکند . مثلا یک شرکت مهندسی مشاور هزینه ی زیادی ندارد و برای صنایع دیگر و شرکت های مادر پروژه انجام میدهد .بدیهی است که شرکت های تولیدی هزینه ی بیشتری برای راه اندازی اولیه دارند و خیلی هم ایده خوبی به نظر نمیرسد . بهتر این است که از کارهای کوچکتر با ریسک کمتر پروژه های مختلفی را انجام داد تا بتوان خود را در صنعت مطرح کرد. در این مرحله میتوان شرکت را گسترش داد و در همان تخصص کارشان را گسترش بدهند و مجهز به علم روز بشوند و از تکنولوژی های جدید تر در کارشان استفاده کنند . بهتر است از چند شاخه شدن پرهیز کرد چون این مساله ممکن است به یک شکست منجر شود .

دوسه روز پیش نمایشگاه رفته بودم . با خیلیا صحبت کردم شاید تا 90 درصد شرکت ها وارد کننده بودن بقیه هم یه درصد ی منتاژکار بودن یا فقط برند خودشون میزنن . یه گروه کمی هم بودن که تولید کننده بودند . تقریبا همه ورود به تولید رو یه شکست میدونن و هیچ شرکتی نمیتونه انچنان دووم بیاره چون اولا یه رزومه کاری خوبی ندارن دوما اعتمادی در کار نیس . سوما سرمایه ی کلان برای شروع میخواد . ولی من همچنان فکر میکنم میشه یه کارایی کرد . فقط باید صبور بود .

پ.ن. اینارو از سر بیکاری ننوشتم باید مینوشتم .

 

 

نوشته شده در ۱۳٩٠/٧/٢۸ساعت ۱۱:٤۳ ‎ب.ظ

۹۷/۰۳/۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی