گاه نوشته های از سر شکم سیری

جوان خام
۰۲تیر

اگر شرایط خوب بود و نگرانی مالی و پرستیژ و جایگاه و اعتبار و دیده شدن نداشتید چه شغلی انتخاب می کردید؟

من شغل های مختلفی هست که دوست دارم تجربه کنم دوست دارم شغل های مختلفی را زندگی کنم.

معلم پرورشی بچه های ابتدایی

من دوست دارم معلم پرورشی بچه های ابتدایی باشم. یک کلاس خلاق بسازم. یک کلاس گفتگو محور. من روش سقراط را در این مورد خیلی می پسندم. سقراط با طرح سوال به مخاطب کمک می کرد مسائل را درست تر ببیند و بهتر تحلیل کند. فرصتی فراهم می کردم که هرکس استعدادش را پیدا کند. توانایی هایش را بهتر بشناسد. چه ضرورتی دارد که همه مشتق و انتگرال و ریاضی بلد باشند؟

خبرنگار جنگ

من بعد از خواندن کتاب ده روز با دولت اسلامی به شدت به خبرنگاری علاقمند شدم. به خبرنگاری جنگ. خبرنگار جنگ با خبرها و مصاحبه هایش می تواند خیلی تاثیر گذار باشد. می تواند منشا اثر باشد، افکار عمومی را آگاه تر کند. این انتخاب من کمی هم ریشه در علاقه من به هیجان و تجربه چیزهای جدید دارد. فرهنگ جدید، تاریخ و جغرافیای جدید مردم جدید، شرایط و فضای جدید. این به نظرم در مورد من کمی عجیب است چون نسبتا ادم محافظه کار و محتاطی هستم.

جنگلبانی

من به طبیعت و جنگل علاقه زیادی دارم. سختی های جنگلبانی را نمی دانم وظایفش را هم. البته تصوری که من از جنگلبانی دارم در حل ولگردی در جنگل است ولی یادم افتاد که همین چند سال اخیر چند جنگلبان به خاطر تیر اندازی و.. درگیر هستند.

تور لیدر

راهنمای تور هم در راستای مورد قبلی برایم جذاب است. خیلی شیک و دقیق و اتمی برنامه بریزم با زمان بندی کاملا دقیق. همراهانم را به جاهای بکر و دیدنی طبیعی و تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی ببرم و قبلش یک مطالعه و شناختی نسبت به آن منطقه پیدا کرده باشم و برای همراهان توضیح بدهم و مردم را با فرهنگ ها و افکار اقوام مختلف آشنا کنم.

نویسندگی

به نظرم نویسندگی هم با حال و هوای من می خواند و دوست دارم.

تازه شاید خیلی شغل ها باشد که من نمیشناسم و اگر می شناختم دوستش داشتم.

 

بگذریم. یک مقدار غر هم بزنم در این مورد:


من به شغل های متفاوتی فکر کرده ام. به نظرم فرهنگ ضعیف، اقتصاد ضعیف، فساد و اختلاف طبقاتی باعث شده همه افراد به مشاغل خاصی کشش داشته باشند. فارغ از اینکه چه توانایی ها و مهارت هایی دارند و چه علایقی دارند. مثلا وقتی در انتخابات شورا و مجلس صف های طولانی برای ثبت نام به وجود می آید مشخص می شود که مردم هیچ راهی برای رشد و پیشرفت و موفقیت نمی بینند جز ورود و اتصال به دولت و حکومت و رانت و نفت. اگر تمام مشاغل ارزش و احترام و جایگاه خود را داشته باشد توزیع بهتری اتفاق می افتد و هرکس به دنبال علایق و توانمندی های خودش می رود. اگر اختلاف طبقاتی و اختلاف پرداختی ها فاحش و وحشتناک نباشد هر کسی به دنبال علایقش می رود و زودتر راهش را پیدا می کند.

اگر یک جوان در 19 سالگی با دیپلم بشود مدیر تحقیقات یک مجموعه خب انگیزه ها برای کشف خود از بین می رود.

اگر مردم واقعا ولی نعمت بودند و مسئولین برای خدمت به مردم بودند برای تسخیر یک پست و سمت این همه فساد و رشوه و سر و دست شکستن نبود.

اگر حقوق یک معلم در حد نماینده مجلس بود  قطعا با آرامش و علاقه بیشتری با بچه ها سر و کله می زد. سال ها از معلمی و جایگاه معلمی تعریف شده است، اما ضعیف ترین معلم ها می شوند معلم پرورشی. ناظم مدرسه که معمولا خشن ترین فرد مدرسه است می شود معلم پرورشی. خب در چنین سیستمی نمی توان انتظار عملکرد بالایی داشت.

اگر حقوق و فرصت های نماینده مجلس در حد یک معلم بود، برای ورود به مجلس پول های عجیب و غریب و میلیاردی خرج نمی شد و هر کسی هم را جایی انتخاب می کرد که واقعا مناسبش است.

بگذریم.

راستی اگر فرصت ها برابر بود و  شرایط خوب بود و نگرانی مالی و پرستیژ و جایگاه و اعتبار و دیده شدن نداشتید  شما چه شغلی انتخاب می کردید؟

۹۷/۰۴/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
آقای میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی