در ابتدا من شما را به عنوان ارجاع میدم .
دیروز رفته بودیم عسلویه . بازدید از پارس جنوبی . صبح حدود 5 پا شدیم رفتیم فرودگاه و 7 حرکت کردیم . این اولین بارم بود که سوار هواپیما می شدم ، اکثرمون . تقریبا یک ساعت و نیم تو هواپیما بودم وای خیلی جالب بود از نزدیک ابرا رو می دیدیم در واقع روی ابرا بودیم . 8.5 فرودگاه خلیج فارس رسیدیم و رفتیم صبحانه خوردیم عدسی هم بود . (نه اینکه ما خیلی شکمو باشیما ، من خیلی کم غذام اتفاقا) بعد رفتیم فازهای 20و21 رو دیدیم . خیلی از رونق افتاده بود . طوری که خود مهندسین ناامید شده بودند . متاسفانه تو اون مدتی هم که شرکتای خارجی اینجا بودند اصلا تلاشی نشده بود که این تجربیات و دانش و تکنولوژی رو انتقال بدن داخل ، حالا که همه شرکتای خارجی رفتن ، شرکتای ایرانی مونده اند و آزمون و خطا و هزینه های زیاد و نبود تجهیزات . طوری که شرکت ایرانی حتی تجربه ی نصب و راه اندازی دستگاه ها رو نداره ، آدم خیلی ناراحت میشه که چرا انقدر ضعیف عمل کردیم . این کشور جای کار زیاد داره فقط کاش این فرصت داده بشه . فقط کاش چند تا آدم دلسوز باشه و بتونه مدیریت کنه و فقط به فکر این نباشه یه چیزی از اینجا بکنه و در نهایت از اینجا کنده بشه و بره . این شرکتی که ما از طریقش رفته بودیم کارش مدیریت و کنترل پروژه بود و فقط پروژه ها رو بین شرکتای کوچکتر تقسیم میکرد و مدیریت . بعد فاز های 8و9و یک واحد سولفور زدایی رو دیدیم و بحث هایی در مورد میدان مشترک با قطر شد که فقط باعث میشه آدم اعصابش به هم بریزه پس بیخیالش میشویم . در نهایت رفتیم کنار ساحل . فوق العاده بود . آبش خیلی زلال بود . هوای شرجی داغ ولی دوست داشتنی . من خیلی کنجکاو بودم بدونم دسشویی هواپیما چه جوریه !! آیا مثه قطاره ؟؟!! ولی روم نشد که ! . رضا خیلی اصرار داشت که براش جعبه سیاه بیارم ولی هرچی گشتیم پیداش نکردیم .
یک توهم و یک اشتباهی که به نظرم ما دچارش شدیم اینه که هی میگیم تولید داخلی و خودکفایی . ولی این شعار در عین قشنگی و احساس استقلال طلبی میتونه خیلی خطرناک و بدون فکر باشه . اتفاقی که افتاده( و البته بخشیش به ناچار بوده ) اینه که نتونستیم متمرکز عمل کنیم و عملا تو همه چی دست بردیم و تو هیچی نتونستیم پیشرفت چشمگیری داشته باشیم . عملا امکان این که ما بخوایم خیلی چیزا رو تولید کنیم نداریم چون هزینه اش منطقی نیست و علم و تکنولوژی اون رو نداریم پس چه بهتر می بود که ما صنعتمون رو رو چند مورد خاص متمرکز میکردیم طوری که امروز بتونیم بگیم ما امروز تو این صنعت تکیم و به ما نیاز داشته باشن و نتونن راحت کنارمون بگذارند و همین خودش میشد مبنای خیلی تبادل ها ، تبادل صنعت و تکنولوژی .
اها یه چیز دیگه اینکه سیستم کاریشون 24/6 بود . 24 روز کار 6 روز خونه . نسبتا شرایط کاری هم سخته . ولی یه دانشگاه واقعیه . آهان خانمم نیست اونجا اصلن متاسفانه !! . نمیدونم همسر گرامی آینده ما با این شرایط کنار می آد یا نه . ما هم که مسلط به مذاکره .
+ تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم .